بمعنی طفلان کوچک ازدختر و پسر و کنیز و غلام. (برهان قاطع) (آنندراج) ، بمعنی شور و غوغا و آشوب هم آمده است. (برهان قاطع) (آنندراج). و رجوع به زاغ و زیغ شود
بمعنی طفلان کوچک ازدختر و پسر و کنیز و غلام. (برهان قاطع) (آنندراج) ، بمعنی شور و غوغا و آشوب هم آمده است. (برهان قاطع) (آنندراج). و رجوع به زاغ و زیغ شود
در تداول عامه، بی زاق و زوق. بی زاق و زیق. بی زاغ و زوغ. بی بچه و امثال آن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به زاغ و زیغ، زاق و زیق، زاق و زوق شود، بدون کوچکترین اعتراض. (یادداشت مؤلف). کنایه از بی گفتگو است. هیچ نگفتن. و رجوع به لا و نعم شود
در تداول عامه، بی زاق و زوق. بی زاق و زیق. بی زاغ و زوغ. بی بچه و امثال آن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به زاغ و زیغ، زاق و زیق، زاق و زوق شود، بدون کوچکترین اعتراض. (یادداشت مؤلف). کنایه از بی گفتگو است. هیچ نگفتن. و رجوع به لا و نعم شود