جدول جو
جدول جو

معنی زاغ و زیغ - جستجوی لغت در جدول جو

زاغ و زیغ
(غُ)
زاغ و زوغ است و رجوع به زاق و زیق شود
لغت نامه دهخدا
زاغ و زیغ
فرزندان خردسال و کسان نزدیک و غلام و کنیز شخص، شور و غوغا و آشوب
تصویری از زاغ و زیغ
تصویر زاغ و زیغ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاغ و زوغ
تصویر زاغ و زوغ
فرزندان خردسال کسی، سر و صدا
فرهنگ فارسی عمید
(غُ)
در تداول عامه، اولاد و کسان و فرزندان خردسال. رجوع به زاق و زیق و زاغ و زیغ شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
بمعنی طفلان کوچک ازدختر و پسر و کنیز و غلام. (برهان قاطع) (آنندراج) ، بمعنی شور و غوغا و آشوب هم آمده است. (برهان قاطع) (آنندراج). و رجوع به زاغ و زیغ شود
لغت نامه دهخدا
(غُ / زاغْ غُ)
در تداول عامه، بی زاق و زوق. بی زاق و زیق. بی زاغ و زوغ. بی بچه و امثال آن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به زاغ و زیغ، زاق و زیق، زاق و زوق شود، بدون کوچکترین اعتراض. (یادداشت مؤلف). کنایه از بی گفتگو است. هیچ نگفتن. و رجوع به لا و نعم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاغ و زوغ
تصویر زاغ و زوغ
در تداول عامه، اولاد و کسان و فرزندان خردسال
فرهنگ لغت هوشیار
زاغ و زیغ زاغ و زوغ پارسی است فرزندان خردسال و کسان نزدیک و غلام و کنیز شخص، شور و غوغا و آشوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغ و زوغ
تصویر زاغ و زوغ
((غُ))
فرزندان خردسال و اقوام نزدیک کسی، شور و غوغا و آشوب، گریه و ناله
فرهنگ فارسی معین
سر و صدای بچه ها، جیغ و ویغ
فرهنگ گویش مازندرانی